در هم نوشت

ساخت وبلاگ
۱_به پدرم زنگ زدم...گفتم بیا پیشم و با گریه، کلی گلایه کردم...

پدرم پشت تلفن گریه کردن...

گفتن میام

حتما میام پیش دخترم...

منتظر اومدنشونم.

 

۲_ مشهد رفتنم کنسل شد.

با خودم فکر کردم اگه الان برم شاید برا قرار همیشگی ام کمی لنگ بزنم.

ان شاءلله تحمل میکنم که تاسوعا و عاشورا اونجا باشم.

 

۳_ جواب به دو تا کامنت:

____ خدا بهتون صبر و توان و طاقت بده. امتحان سختیه...

عبور کن خانم ... توش نمون..

و

...

 

پاسخ من:

عبور از کی ؟

از چی؟ 

از کجا؟

 

وسط راه من...و دقیقا سر راه من...« او » نشسته .

عبور از « او » ؟؟؟

محاله...

عبور از « او » نه در مرام من هستش و نه در توان من...

عبور از « او » مرا به خواب وا میدارد...من باید بیدار بمونم

من باید همیشه بیدار بمونم و یادم نره که با « او » چه کرده ام...

باید همیشه بیدار بمونم و یادم بمونه .

باید همیشه جلوی چشمم بمونه.

عبور ِ من، یعنی عبور از « او » و این محاله...

 

_____

سلام

....

و مطمئن باش که او میاد وبلاگت و نوشته هاتم میخونه و بهت میخنده بدبخت خودتو خوار و ذلیل کی کردی؟ میاد میخونت و دلشم خنک میشه

و

...

 

پاسخ من: 

علیکم السلام...

ای کاش اینطور باشه که شما میگین...

کاش « او » یه گوشه ای بنشینن و به من بخندن...

کاش « او » حرفای منو بخونن و بخندن.

ولی حیف که چنین نیست.

یا نمیخونن

و یا اگه بخونن به من نمیخندن...

شاید با گریه های من گریه کنن...

شاید مثل من بیتاب بشن

و دقیقا مثل من ناراحتی و سختی بکشن

ولی حتم دارم به من نمیخندن و دلشون خنک نمیشه از این همه عذابی که من میکشم...

 

۴_ با یک خانمی تو دنیای مجازی آشنا شدم. 

چند روز پیش پیام دادن که خیلی دلم گرفته و...

ضمن حرفاشون گفتن که خیلی دوست دارم بیام حرم حضرت معصومه سلام الله علیها...

منم گفتم چرا نمیاین؟

گفتن که چطور بیام ؟

گفتم بلیط بگیرین بیاین...به همین سادگی!

اگه هم هزینه سختتونه من میتونم بلیط رفت و برگشتتون رو بدم.

ذوق کردن و گفتن: خدایی؟

گفتم بله. چرا که نه؟

خیلی خوشحال شد و تعارفاتی کرد که وجدانم ناراحته و...

گفتم اصلا وجدانتون ناراحت نباشه. من واسه شما نمیدم .

واسه زائر حضرت معصومه سلام الله علیها میدم. و خیالتون راحت...منتی نیست!

گفتن که ولی من که جایی رو بلد نیستم. اگه بیام گم میشم و...

گفتم بیاین تهران خودم می برمتون حرم.

خیلی خوشحال شدن و...

فرداشب راه میافتن که بیان تهران.

حدودا صبح میرسن

وقتی اومدن ، میبرمشون قم... حرم و جمکران...

امیدوارم این کارم باعث خشنودی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بشه.

 

به نیابت از « او » این کارو خواهم کرد چون مدیونشونم...

در حال نوشتن......
ما را در سایت در حال نوشتن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : webivafa66po بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 14 شهريور 1395 ساعت: 20:48