در حال نوشتن...

متن مرتبط با «نیست او را سر مویی سر سودایی ما» در سایت در حال نوشتن... نوشته شده است

شماره ی 326

  • هوای     گریه هامو   ندارین   سید...  ,شماره یاب,شماره یاب تلگرام,شماره ی دختر,شماره یاب ایرانسل,شماره یاب بیتالک,شماره یاب دختر,شماره ی مجازی,شماره یاب رایگان,شماره یاب انلاین,شماره یاب موبایل 118 ...ادامه مطلب

  • خواب « او » رو دیدم

  •  خواب « او » را دیدم.  سرم داد کشیدن. گریه...,خواب مار,خواب رفتن دست,خواب زده ها,خواب نوزاد,خواب دیدن,خواب گربه,خواب دندان,خواب مرده,خواب موش,خواب سگ ...ادامه مطلب

  • « او » نیست

  •  این مرغ یاکریم که ساعات طولانی از روز و تمام شب رو میهمان پنجره ی اتاقم هست، گواه بر حال ناخوش منه. بال زدنهاش جگرم را می سوزونه... خیلی واضح میفهمم نگران حال منه. آنقدر چشم در چشم من می ایسته و نگاه میکنه که دلم میلرزه نکنه... نه‌‌‌... تصورش هم سخت است. نمیخوام فکرش رو کنم... یعنی ممکنه؟ نه نه نه فکرم غلطه... اشتباه و توهمه... این  مرغ معصوم که مدتهاست  نظاره گر حال منه ، « او » نیست... آره...« او » نیست. من هنوز دیوانه نشده ام. معلومه که « او » نیست...   خداجونم...حواست به من هست؟,او نیست که در مردمک چشم سیاهم,او نیست با خودش,او نیست,او نيست كه در مردمك چشم سياهم,او دیگر نیست,وقتی که او نیست,او مال من نیست,نیست او را سر مویی سر سودایی ما,او دگر نیست,وقتی او نیست ...ادامه مطلب

  • چراااا

  •  من میخوام بخوابم شاید خواب « او » رو ببینم...   ولی   چرا   این   ژلوفن های   مسخره   اثر   نمیکنه؟,اخه چراااا ...ادامه مطلب

  • فراموش شدم

  • هر روز که میگذره بیشتر باورم میشه « او » رو از دست دادم. من منتظر بودم روزی از « او » خبری بدستم برسه. من امید داشتم. ولی امیدم ناامید شده.  یعنی « او » همه چی رو فراموش کردن؟ یعنی من فراموش شدم.... دلم برای روزهایی تنگه که دلتنگشون میشدم و زنگ میزدم و « او » پاسخ میدادن: الو...سلام...حالتون خوبه ؟ بفرمائین در خدمتتونم... منم نمیدونستم چی بگم... یا بغض میکردم و آروم گریه میکردم و یا قطع میکردم... و دوباره خودشون زنگ میزدن... دلم تنگه برا شبهایی که تا سحر حرف میزدیم دلم تنگه برا دعواهامون قهر و آشتیامون برا حرص خوردنامون برا اذیت شدنامون برا اون روز که خنده های شدید,فراموش شدم,من فراموش شدم,اس فراموش شدم,شعر فراموش شدم,چرا فراموش شدم,اسمس فراموش شدم,افسوس فراموش شدم,چه زود فراموش شدم,چقدر زود فراموش شدم,چه ساده فراموش شدم ...ادامه مطلب

  • به « او » بگوئید...

  •  به « او » بگوئید :  خوش بحالتون که به دل ِداغون ِ من بدهکار نیستین...,به او بگویید دوستش دارم,به او بگویید,به او بگوييد دوستش دارم,به او بگویید دوستش داشتم,به او بگویید دوستش دارم سریال,به او بگویید دوستت دارم,به او بگویید دوستش دارم فیلم,سریال به او بگوئید دوستش دارم,به او بگویید دوستش,به او بگویید که دوستش دارم ...ادامه مطلب

  • شماره ی 309

  •  * : سید _ : بله * : خیلی سرم درد میکرد. با شما که حرف زدم خوب شدم‌. _ : سردرد نبوده. فکر کردین سردرده[لبخند] * : واقعا میگم...خوب شدم. _ : خداروشکر[لبخند] * : سید _ : بله بله بله * : چرا سرم داد کشیدین؟[ ناراحت] _ : داد نکشیدم[ لبخند] بفرمائین. * : هیچی _ : بگین دیگه * : نه دیگه _ : بگین خواهش میکنم. * : خواستم بگم... حالا به باور رسیدین که شما درمان دردهای من هستین؟! _ : امان از دست شما * : فداتون میشم. _ : خدا نکنه. نگین دیگه . من فداتون...       و قلبی که متلاشی میشد...     پ.ن :   ۱_ شاید آدرس وبلاگ رو عوض کردم. عده ای که پست (من « او » را آزار دادم) رو نخوندند، اینجا رو برام نا أمن کردند و با سر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها